جدول جو
جدول جو

معنی نی پهن - جستجوی لغت در جدول جو

نی پهن(نَ تَ)
دهی است از بخش سومار شهرستان قصرشیرین. در 5هزارگزی جنوب غربی سومار و 3هزارگزی مرز ایران و عراق برکنار رود خانه کنگیر، در دشت گرمسیری واقع است و 140 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه کنگیر، محصولش غلات و لبنیات و برنج و مختصری حبوبات و پنبه و ذرت و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی نی انعطاف پذیر قلیان که از تیماج یا پارچه و مفتول ساخته می شود و از نی های چوبی درازتر است
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ پَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 7هزارگزی شمال خاوری کرمانشاه. سکنۀ آن 400 تن. آب آن از چشمۀ کوچک و چاه قره سو تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(غَ تَ)
نی نواختن. با دمیدن در نای آهنگهانواختن. رجوع به نی به معنی مزمار شود:
آن یکی نائی که نی خوش می زده ست
ناگهان از مقعدش بادی بجست.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
به معنی نی مانند، چه سان به معنی شبیه و مانند بود. (از برهان). از: نی، به معنی نای + سان (پسوند شباهت). (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ مِ)
دهی از دهستان شبانکارۀ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقعدر 36هزارگزی شمال باختر برازجان و یک هزارگزی راه فرعی برازجان به گناوه. جلگه، گرمسیر و مالاریائی. دارای 200 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
که ریش پهن و بزرگی دارد. ریش تپه. (از یادداشت مؤلف). رجوع به ریش تپه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
نی لاستیکی نرم قابل انعطاف و پیچیدن و حلقه کردن که یک سر آن را به قلیان وصل کنند و سر دیگر به دهان برند و قلیان کشند، قلیان با نی لاستیکی دراز. قلیانی که نی آن چرمین و به چند گز طول است و تنها نی آن راگردانیده و به مجلسیان دهند و قلیان خود ساکن ماند. آن را در اصفهان قلیان پا گویند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سر پهن
تصویر سر پهن
چیزی که قسمت فوقانی آن پهن باشد، کسی که سرش مسطح و پهن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
نی لاستیکی نرم قابل انعطاف و پیچیدن و حلقه کردن که یک سر آن را به قلیان وصل کنند و سر دیگر بدهان بزند و قلیان کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر پهن
تصویر پر پهن
خرفه فرفخ بقله الحمقا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نی پیچ
تصویر نی پیچ
((نِ یا نَ))
لوله ساخته از مفتول یا غیره که بر او آن پوست یا پارچه گرفته، یک سر آن به قلیان متصل است و سر دیگر به دهان (به هنگام کشیدن قلیان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
بلا فمٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
Inarticulate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticulé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
unartikuliert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
belirsiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
невнятный
دیکشنری فارسی به روسی
جدید بودن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
بے زبان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
অস্পষ্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
isiyojulikana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
不明瞭な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
불분명한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
невиразний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
לא ברור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
अस्पष्ट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
tidak jelas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
onduidelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticulado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticolato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticulado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
不清楚的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
niewyraźny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
พูดไม่ชัด
دیکشنری فارسی به تایلندی